آگاهی مذهبی

بخوان و انتخاب کن

آگاهی مذهبی

بخوان و انتخاب کن

شناخت درست شیعه

پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۴۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر تمام برادران


لطفا منابع را در پا ورقی دنبال کنید

..........................................................................

ابتدا معنای شیعه

شیعه مذهبی اسلامی است که دوستدار و پیرو پیامبر و دوازده امام از خانواده ی پیامبر که علی و فرزندان او هستند می باشند.

و در مسائل فقهی و معاملات، از آنها پیروی می کنند و کسی جز پیامبر (ص) را بالاتر از آنها نمی شمارند.

این تعریفی درست و کاملا فشرده از شیعه است و نباید به سخنان دروغگویان گوش داد که شیعه را دشمن اسلام یا معتقد به پیامبری علی ع و یا وابسته به عبدالله بن سبای یهودی می دانند.

دکتر محمد تیجانی تونسی در کتاب اهل سنت واقعی یاد کرده اندکه: من کتابها و مقاله های زیادی خوانده ایم که صاحبان آنها تماما می کوشند تا شیعیان را کافر و بیرون از آیین اسلام معرفی کنند(1)

ولی سخنان آنها دروغ است و برای آن هیچ دلیلی ندارند و تنها گفته ی پیشینیان خود که دشمنان اهل بیت (ع) بوده اند را در مورد شیعه تکرار می کنند.

یکی از القابی که بسیار در کتابهای دشمنان شیعه، می آید با لقب ((رافضه یا روافض)) است.ابتدا به ذهن می آید که نام روافض از این جهت به آنان داده اند که با اصول اسلام یا پیامبری حضرت محمد(ص) مخالفند(2)، ولی واقعیت جز این است انها را به این نام خوانده اند چون که فرمانروایان بنی امیه و بنی عباس و روحانیان درباری خواسته اند که با این القاب آنان را بدنام کنند.

شیعیان فقط به محمد ص و علی ع مهر ورزیدند و نه خلافت عمر را قبول کردند نه ابوبکر و هیچ یکاز فرمانروایان بنی امیه و بنی عباس را.

این فرمانروایان بعد از پیامبر به کمک جاعلان حدیث و  سنت سعی می کردند چنین وانمود کنند که خلافت آنها به فرمان خداوند سبحان بوده و این آیه ی قرآن را به خود نسبت می دادند:

((یا ایها الذین اَمنوا اطیعوا الله و اطیعو الرسوا و اولی الامر منکم)) (3)

یعنی:ای کسانی که ایمان آوردید از خدا و پیامبر و فرمانروایان خویش فرمانبرداری کنید.

 و میگفتند این آیه مربوط به فلانی و فلانی و.... استوآنان اولوالامر هستند و باید از آنها اطاعت کنیم(4)

آنها سعی میکردند این حدیث جعلی را به پیامبر نسبت دهند که: هیچ کس به اندازه ی یک وجب از فرمان پادشاهان بیرون نمی رود مگر آن که با مرگ جاهلیت از دنیا می رود(5)

از اینجا در میابیم که شیعیان همواره هدف آزار زورمندان بوده اندزیرا نمی خواستند دست در دست آنان بگذارند و با آنها بیعت کنند.واین کار را گرفتن حق خاندان پیامبر می شمردند.

فرمانروایان همیشه ادعا می کردند که شیعیان مخالف اسلام هستند و چند نویسنده هم که ادعا ی علم و دانش داشته اند با آنها همرا شده و این سخنان را بازگو کرده اند.

اگر در این فریبکاری ها بیندیشیم در میابیم که میان آن کسی که میخواهد اسلام را از بین ببرد و آنکه می خواهد حکومت ستمکار نابکاری را سرنگون کنند چه اندازه جدایی و فاصله است.

پس شیعیان از اسلام بیرون نرفته اند بلکه از فرمان ستمکاران بیرون بوده اند.

فرقه ی ناجیه تنها شیعه است چون دو چیز گرانبها یعنی قرآن و عترت را با خو دارند.

این حقیقت را بسیاری از علمای اهل سنت پذیرفته اند . ابن منظور در لسان العرب در معنای شیعه می گوید:

شیعه گروهی است که دوستدار خاندان پیامبر ص و هوادار آنهاست (6)


دکتر سعید عبدالفتاح عاشور به هنگام بررسی این بخش از کتاب لسان العرب می نویسد:

هر گاه شیعه به معنای دوستدار خاندان پیامبر ص باشد کدام مسلمانی است که نخواهد شیعه باشد؟؟


 

جهان امروز در دسترس همه است و شیعیان در تمام دنیا حضور دارند و سزاوار نیست که پژوهشگران درباره ی شیعه از دشمنان شیعه تحقیق کنند از دشمن چه انتظاری می توان داشت؟

کتابها و عقاید شیعه در جهان پخش شده و مدارس و حوزه های علمیه آن بر روی دانش پژوهان باز است و دانشمندان آن همه مسلمانان را به وحدت وهمبستگی بر پایه ی عقاید مشترک دعوت می کنند 

البته باید این را گفت که کارهای بسیار زننده ی بعضی از افراد که خود را شیعه می دانند چهره ی واقعی شیعه را می پوشاند اما نباید اینها محققان را از تحقیق باز دارند.

در عصر امام حسن مردی که تبلیغ بنی امیه او را فریب داده بود به مدینه برای زیارت مرقد پیامبر امد و مردی را سوار بر اسب دید و گروهی از یاران گرد که او را فرا گرفته اند و در خدمت او هستند.مرد شگفت زده شده بود که چگونه می تواند در این دنیا کسی باشد که هیبت و بزرگی او از معاویه بیشتر باشد!

پرسید این مرد کیست؟ گفتند: او حسن این علی ابن ابی طالب است گفت:این پسر ابو تراب خارجی است؟سپس به بدگویی و دشنام به ایشان پرداخت.

دوستان امام حسن شمشیر به قصد جان آن مرد کشیدنداما امام حسن ع جلوگیری کرد و از اسب پیاده شدو پس از خوشامد به آن مرد فرمود:

ای برادر عرب! گویا در این شهر غریبی؟شامی گفت:آری من از شیعیان امیرالمومنین معاویه هستم.امام حسن بازهم به او خوشامد گفتند و فرمودند:تو امروز مهمان من هستی ، شامی نپذیرفت ولی امام حسن او را رها نکرد  تا که پذیرفت به خانه امام برود.امام خود به پذیرایی از او پرداخت و سه روز در خانه ی امام بود روز چهارم نشانه های پشیمانی در چهره ی آن مرد آشکار شد و به عذر خواهی از امام پرداخت که در برابر آن همه دشنام از امام درخواست کرد که او را ببخشد و این گفتگو میان آن دو گذشت:

امام: ای برادر آیا تا به حال قرآن خوانده ای؟

مرد: من همه قرآن را از بر دارم.

امام:آیا می دانی آن خانواده که خدا پلیدی را از آنان دور کرده و آنها را پاک ساخته کدامند؟

مرد:آری خانواده ی معاویه و آل ابوسفیان هستند.

حاضران متعجب شدند ولی امام با لبخند فرمود: من حسن ابن علی هستم ، پسر عموی رسول خدا و مادرم فاطمه زهرا س سرور زنان جهان است و جد من رسول خدا سرور پیامبران و عمویم حمزه سیدالشهداء و عموی دیگرم جعفر طیار است ما آن خانواده هستیم که خدا ما را پاک ساخته و دوستی ما را بر هر مسلمانی واجب ساخته و ما کسانی هستیم که خدا و فرشتگانش بر ما درود می فرستند و به مسلمانان فرمان داده شده که بر ما درود بفرستند و من و برادرم سرور جوانان بهشتی هستیم.

امام همچنان فضایل اهل بیت را برای او شمرده و حقیقت را برای او آشکار ساخت ، مرد شامی بیدار شد و گریست و دستهای امام حسن را می بوسید و بر چهره ی او بوسه می زد و از آنچه کرده بود و پوزش می خواست ، او گفت:

به خدا قسم روزی که به مدینه آمدم با هیچکس بیشتر از شما دشمنی نمی ورزیدم ولی امروز هیچکس را بیش از شما دوست ندارم و با دوستی شما و هواداری از شما می خواهم به خدا تقرب جویم و از دشمنان شما بیزارم.


امام حسن به یارانش فرمود: شما می خواستید این مرد بیگناه را بکشید او اگر حق را می شناخت با آن دشمن نمی ورزید بیشتر مردم شام مانند او هستند ، اگر حق را بشناسند پیروی می کنند.(7)

سپس این آیه را خواند:

ولا تستوی الحسنه  و لا السیئه ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم(8)

یعنی : نیک و بد یکسان نیستند بدی را بانیکی پاسخ بده تا آنکه میان تو و او که دشمنی بوده به دوستی نزدیک تبدیل شود

...................................................................................................................................................................

(1):منهاج اسنه/ابن تیمیه،ج1، ص2(ط بیروت، دار الکتب العلمیه) صواعق المحروقه/ ابن حجر ص4 (ط قاهره، مکتب القاهره) و غیر این دو کتاب از اهل سنت.

(2):همان مدرک

(3):نساء، 59

(4):الجامع الاحکام القرآن/قرطبی ، ج5، ص 259(ط بیروت ، داراحیاء التراث)

(5):مسند احمد،ج 1، ص31(ط دار الفکر).صحیح مسلمف ج6،ص22

(6):لسان العرب،ج8،ص188(ماده شیع)

(7):ترجمه امام حسن ع از تاریخ ابن عساکر، ص 145 ، حدیث250(ط موسسه محمودی).مقتل الحسین/خوارزمی،ج1،ص131،(ط قم)

(8):فصلت،34

این مبحث را در پست های بعدی ادامه خواهیم داد


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی